douman
زندگینامه امام مهدی (ع (
ولادت
ولادت حضرتمهدی صاحب الزمان ( ع ) در شب جمعه ، نیمه شعبان سال 255یا 256 هجری بوده است . پساز اینکه دو قرن و اندی از هجرت پیامبر ( ص ) گذشت ، و امامت به امام دهم حضرتهادی ( ع ) و امام یازدهم حضرت عسکری ( ع ) رسید ، کم کم در بین فرمانروایان ودستگاه حکومت جبار ، نگرانی هایی پدید آمد . علت آن اخبار و احادیثی بود که در آنهانقل شده بود : از امام حسن عسکری ( ع ) فرزندی تولد خواهد یافت که تخت و کاخجباران و ستمگران را واژگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشین ظلم و ستم ستمگرانخواهد نمود . در احادیثی که بخصوص از پیغمبر ( ص ) رسیده بود ، این مطلب زیاد گفتهشده و به گوش زمامداران رسیده بود . در این زمان یعنی هنگام تولد حضرت مهدی ( ع ) ،معتصم عباسی ، هشتمین خلیفه عباسی ، که حکومتش از سال 218هجری آغاز شد ، سامرا ،شهر نوساخته را مرکز حکومت عباسی قرار داد . این اندیشه - که ظهور مصلحی پایههای حکومت ستمکاران را متزلزل می نماید و باید از تولد نوزادان جلوگیری کرد ، وحتی مادران بیگناه را کشت ، و یا قابله هایی را پنهانی به خانه ها فرستاد تا اززنان باردار خبر دهند - در تاریخ نظایری دارد . در زمان حضرت ابراهیم ( ع ) نمرودچنین کرد . در زمان حضرت موسی ( ع ) فرعون نیز به همین روش عمل نمود . ولی خدانخواست . همواره ستمگران می خواهند مشعل حق را خاموش کنند ، غافل از آنکه ، خداوندنور خود را تمام و کامل می کند ، اگر چه کافران و ستمگران نخواهند . در مورد نوزادمبارک قدم حضرت امام حسن عسکری ( ع ) نیز داستان تاریخ به گونه ای شگفت انگیز ومعجزه آسا تکرار شد . امام دهم بیست سال - در شهر سامرا - تحت نظر و مراقبت بود ، وسپس امام یازدهم ( ع ) نیز در آنجا زیر نظر و نگهبانی حکومت به سر می برد . " بههنگامی که ولادت ، این اختر تابناک ، حضرت مهدی ( ع ) ، نزدیک گشت ، و خطر او درنظر جباران قوت گرفت ، در صدد بر آمدند تا از پدید آمدن این نوزاد جلوگیری کنند ، واگر پدید آمد و بدین جهان پای نهاد ، او را از میان بردارند . بدین علت بود کهچگونگی احوال مهدی ، دوران حمل و سپس تولد او ، همه و همه ، از مردم نهان داشته میشد ، جز چند تن معدود از نزدیکان ، یا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسکری ( ع ) کسی او را نمی دید . آنان نیز مهدی را گاه بگاه می دیدند ، نه همیشه و به صورتعادی " .
شیعیان خاص ، مهدی ( ع ) رامشاهده کردند
در مدت 5 یا 4 سال آغاز عمر حضرت مهدی که پدر بزرگوارش حیاتداشت ، شیعیان خاص به حضور حضرت مهدی ( ع ) می رسیدند . از جمله چهل تن به محضرامام یازدهم رسیدند و از امام خواستند تا حجت و امام بعد از خود را به آنهابنمایاند تا او را بشناسند ، و امام چنان کرد . آنان پسری را دیدند که بیرون آمد ،همچون پاره ماه ، شبیه به پدر خویش . امام عسکری فرمود : " پس از من ، این پسر امامشماست ، و خلیفه من است در میان شما ، امر او را اطاعت کنید ، از گرد رهبری اوپراکنده نگردید ، که هلاک می شوید و دینتان تباه می گردد . این را هم بدانید که شمااو را پس از امروز نخواهید دید ، تا اینکه زمانی دراز بگذرد . بنابراین از نایب او، عثمان بن سعید ، اطاعت کنید " . و بدین گونه ، امام یازدهم ، ضمن تصریح به واقعشدن غیبت کبری ، امام مهدی را به جماعت شیعیان معرفی فرمود ، و استمرار سلسله ولایترا اعلام داشت . یکی از متفکران و فیلسوفان قرن سوم هجری که به حضور امام رسیدهاست ، ابو سهل نوبختی می باشد . باری ، حضرت مهدی ( ع ) پنهان می زیست تا پدربزرگوارش حضرت امام حسن عسکری در روز هشتم ماه ربیع الاول سال 260هجری دیده ازجهان فرو بست . در این روز بنا به سنت اسلامی ، می بایست حضرت مهدی بر پیکر مقدسپدر بزرگوار خود نماز گزارد ، تا خلفای ستمگر عباسی جریان امامت را نتوانند تمامشده اعلام کنند ، و یا بد خواهان آن را از مسیر اصلی منحرف کنند ، و وراثت معنوی ورسالت اسلامی و ولایت دینی را به دست دیگران سپارند . بدین سان ، مردم دیدندکودکی همچون خورشید تابان با شکوه هر چه تمامتر از سرای امام بیرون آمد ، و جعفرکذاب عموی خود را که آماده نماز گزاردن بر پیکر امام بود به کناری زد ، و بر بدنمطهر پدر نماز گزارد .
بیرون آمدن حضرت مهدی ( ع ) و نماز گزاران آن حضرت همه جا منتشر شد . کارگزاران و ماموران معتمد عباسی به خانه امام حسن عسکری (ع ) هجوم بردند، اما هرچه بیشتر جستند کمتر یافتند ، و در چنین شرایطی بود که برای بقای حجت حق تعالی ،امر غیبت امام دوازدهم پیش آمد و جز این راهی برای حفظ جان آن " خلیفه خدا در زمین " نبود ، زیرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بین مردم همان بود و قتلش همان . پسمشیت و حکمت الهی بر این تعلق گرفت که حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد ، تا دستدشمنان از وی کوتاه گردد ، و واسطه فیوضات ربانی ، بر اهل زمین سالم ماند . بدینصورت حجت خدا ، هر چند آشکار نیست ، اما انوار هدایتش از پس پرده غیبتراهنمای موالیان و دوستانش می باشد . ضمنا این کیفر کردار امت اسلامی است که نهتنها از مسیر ولایت و اطاعت امیر المؤمنین علی ( ع ) و فرزندان معصومش روی بر تافت، بلکه به آزار و قتل آنان نیز اقدام کرد ، و لزوم نهان زیستی آخرین امام رابرای حفظ جانش سبب شد . در این باب سخن بسیار است و مجال تنگ ، اما برای اینکهخوانندگان به اهمیت وجود امام غایب در جهان بینی تشیع پی برند ، به نقل قول پروفسورهانری کربن - مستشرق فرانسوی - در ملاقاتی که با علامه طباطبائی داشته ، می پردازیم : " به عقیده من مذهب تشیع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهیه را میان خدا و خلق، برای همیشه ، نگهداشته و بطور استمرار و پیوستگی ولایت را زنده و پابر جا میدارد ... تنها مذهب تشیع است که نبوت را با حضرت محمد - صلی الله علیه و آله و سلم - ختم شده می داند ، ولی ولایت را که همان رابطه هدایت و تکمیل می باشد ، بعد از آنحضرت و برای همیشه زنده می داند . رابطه ای که از اتصال عالم انسانی به عالمالوهی کشف نماید ، بواسطه دعوتهای دینی قبل از موسی و دعوت دینی موسی و عیسی و محمد - صلوات الله علیهم - و بعد از حضرت محمد ، بواسطه ولایت جانشینان وی ( به عقیدهشیعه ) زنده بوده و هست و خواهد بود ، او حقیقتی است زنده که هرگز نظر علمی نمیتواند او را از خرافات شمرده از لیست حقایق حذف نماید ... آری تنها مذهب تشیع استکه به زندگی این حقیقت ، لباس دوام و استمرار پوشانیده و معتقد است که این حقیقتمیان عالم انسانی و الوهی ، برای همیشه ، باقی و پا برجاست " یعنی با اعتقاد بهامام حی غایب .